آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

آرتین حاصل عشق ما

فندق سرش شلوغه

وای یه عالمه کار دارم این مامانم گیر داده هی عکس می گیره مامان جان بذار با آرامش کارامو بکنم. شما برو کار خودتو بکن یه کمی این خونه رو مرتب کن ...
7 بهمن 1391

آرتین دلی از عزا در می آورد

پسرم بلاخره روز چهارشنبه 28 آذر یعنی وقتی 5 ماه و 25 روزت بود غذاتو با سوپ شروع کردم. قربون پسرم بشم که اینقدر غذا دوست داره. یه سوپ خوشمزه با آب مرغ و هویج و کره. می دونم وقتی بزرگ شی باورت نمیشه که یه روز اینقدر کوچولو بودی و جز  این چیز دیگه ای نمی تونستی بخوری. عکساشم تو ادامه مطلب ببین ...
7 بهمن 1391

آرتین فندق با مو

پسرم همیشه عاشق نوزادای بدون مو بودم و وقتی تو شکمم بودی همش آرزو می کردم شما چچل باشی. خدا  صدامو شنید و وقتی به دنیا اومدی هیچی مو نداشتی. حالا شش ماه گذشته و شما یه کمی مو درآوردی ولی همچنان چچل مامانی. بعضی وقتا دوست داشتم ببینم وقتی مو دربیاری چه شکلی میشی واسه همین از فرصت استفاده کردم و از موهای خاله ویدا و سولماز و عمه شقایقت استفاده کردم. بقیه تو ادامه مطلب آبروت رفت پسر. بلند میشی حواست به پوستیژت باشه مامان ...
7 بهمن 1391

آرتین شش ماهه می شود

وای خدا اینقدر شیرین شدی پسرم که بارها خودمو کنترل کردم که درسته قورتت ندادم. خیلی پسر اجتماعی ای هستی و در ضمن خوش برخورد. فقط یه کمی میونت با آقایون بده یعنی وقتی اول یه مرد غریبه رو می بینی می زنی زیر گریه یه کمی که می کذره کم کم با هاشون دوست می شی اما با خانما هیچ مشکلی نداری. قربونت برم که اینقدر فهمیده ای. بزار از اول شروع کنم. تو شش ماهگی وزنتون 8500 و قدتون 67 بود. کارای جدیدی که می کنی: مامانی رو کاملا می شناسی، می تونی راحت بشینی،  چند تا غلت پشت سر هم می زنی، غذا می خوری، با روروئکت تو خونه رژه می ری از این ور خونه به اون ور خونه و وقتی دستت به چیزی می رسه هم سریعا طعمشو امتحان می کنی، یه چیز مهم این که خواب شبت راحت تر ش...
7 بهمن 1391
1